خطای پرستاری چیست؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نظام پرستاری، مبنای اين استانداردها، وظايف و مسئوليتهای مصوب وزارت بهداشت و درمان است که معمولاً در مسير بررسی و رسيدگی به پروندهها، ميانگين اقداماتی که يک پرستار در وظايف محوله بايد به کار بندد، در نظر گرفته میشود و چنانچه اعمال انجام گرفته از حد متوسط فوق کمتر يا خارج از حد وظايف باشد، قصور تلقی میشود.
قصور پرستاری در دو شکل مورد بحث قرار میگيرد:
1- سهل انگاری پرستاری
- بیمبالاتی
- بیاحتياطی
- عدم مهارت
- عدم رعايت نظامات دولتی
2- تخلف انتظامی پرستاری
بیمبالاتی
يعنی ترک فعلی که از نظر فنی و علمی انتظار انجام آن میرود. مثال: تزريق آمپول با سوزن سايز غير استاندارد که منجر به نفوذ زير پوستی دارو و التهاب محل و در نتيجه نکروز و نياز به جراحی مکرر پيدا نموده است و يا تزريق واکسن به يک کودک بدون رعايت اقدامات حفاظتی منجر به شکستن سر سوزن با تحرک کودک شده و در نتيجه عمل جراحی براي خروج آن انجام شده است.
بی احتياطی
انجام فعلی که از نظر عملی انتظار انجام آن نمیرود. مثال: تزريق وريدی دارويی که کنتراانديکاسيون وريدی داشته و با ايجاد تشنج منجر به مرگ شده است و يا ارائهی داروی اشتباه در سرنگ به پزشک بيهوشی، به دليل عدم دقت در خواندن برچسب روي شيشهی اصلی دارو.
عدم مهارت
حالتی که مرتکب، تجربه و مهارت علمی و عملی کافی در انجام آن ندارد. مثال: تزريق سرم زير پوست، که منجر به نکروز و در نهايت پيوند پوستی شده است و يا تزريق دارو به صورت وريدی با سرعت زياد به رغم توصيهی پزشک مبنی بر تزريق آهسته، که منجر به وقفهی قلبی شده است.
عدم رعايت نظامات دولتی
عدم رعايت و اجرای کليهی قوانين، بخشنامهها و دستورالعمل های مقامات ذيربط مانند مسئولان وزارت بهداشت و درمان، رئيس دانشگاه، رئيس خدمات پرستاری دانشگاه، مدير گروه، رئيس بخش، مترون بيمارستان و ... و بديهی است که همه دستورها بايد صريح و کتبی باشند. مانند: عدم اطلاع رسانی مناسب به پزشک اورژانس، توسط پرستاری بخش در ارتباط با وضعيت بحرانی بيمار و يا اجرای غير مجاز وظايف پزشکی توسط پرستار.
تخلف انتظامی پرستاری
از نظر قانونی، اين تخلفات جرم محسوب نشده و مجازاتی در قانون برای آن مشخص نشده است ولی صاحبان حرفه پرستاری، بر اساس تعهدی که در سازمان نظام پرستاری به آن داشتهاند، ملزم به رعايت آن جهت حفظ شئونات حرفهای میباشند.
رسيدگی به اين تخلفات در هيئت های بدوی و تجديد نظر استانی صورت گرفته و مجازاتهای خاص خود مانند توبيخ شفاهی يا کتبی، محروميت از انجام خدمات به صورت کوتاه مدت يا طولانی را خواهند داشت.
برای احراز و اثبات قصور پرستاری تحقق 4 شرط اصلی ضروری است:
1-وظيفه
2- تخطی
3- آسيب جسمی يا روانی
4-ارتباط بين خطا و آسيب
ذکر مواردی از شايعترين پروندههای قصور پرستاری در ايران در روشن شدن بيشتر توضيحات فوق و آگاهی همکاران پرستار در ارائه دقيق خدمات مفيد خواهد بود:
الف- تجويز يا تزريق دارو بدون کسب نظر پزشک
ب- تزريق دارو در شريان و يا محلی که باعث آسيب اعصاب محيطی شود.
ج- تعبيه کاتتر وريدی به مدت طولانی
د- تهديد و يا بد رفتاری با بيمار به خصوص کودکان
ه- همکاری در سقط جنين به صورت غير مجاز
و- پايان دادن به زندگی بيمار (اتانازی)
ز- دستکاری در پروندهی بيمار و افشای اسرار آنها
ح- خودداری از کمک به مددجويان اورژانس
تکليف (وظيفه):
پرستار مکلف به مراقبت از همه بيماران بيمارستان است. عدم پاسخگويی پرستار به درخواست کمک بيمار در حالت اضطراری به وضوح پايينتر از استاندارد معقول است.
مثال: به دنبال عمل جراحی، بيماری دچار قطع تنفس شد. درخواست کمک فوری به عمل آمد. ادله نشان می داد که يک تأخير 15 دقيقه ای بين درخواست و زمان ارائه کمک وجود داشته است. بيمار متحمل آسيب جبران ناپذير مغزی شود و 21 روز بعد فوت کرد. هيئت منصفه حکم به پرداخت 400 هزار دلار غرامت داد. هم پزشکان و هم بيمارستان از طرف پرستاران، قاصر در انجام اقدام به موقع در قبال تقاضای بيمار شناخته شدند.
اکثر دادگاهها بر مبنای تماس تلفنی ميان پزشک و بيمار، وجود وظيفه را مسلم میدانند.
مثال: بيماری با علائم رايج حمله قلبی 3 بلوک ساختمان را برای رسيدن به اتاق اورژانس بيمارستان طی کرد. پزشک با بيمار در اتاق اورژانس تلفنی صحبت کرد و بنابر ادعا، از بيمار خواست که صبح روز بعد بازگردد. آنگاه بيمار درخواست کرد تا به وسيلهی يک پزشک معاينه شود، اما پرستار اتاق اورژانس از قبول اين تقاضا خودداری نکرد.
وی به خانه برگشت و همان شب مرد. يکی از مسائلی که بايد توسط هيئت منصفه بررسی میشد آن بود که آيا بين بيمار و پزشک يا بيمارستان و بيمار به دنبال تلفن، تکليفی پديد آمده بود يا خير، قاضی در مرحله رسيدگی اوليه، دعوا عليه بيمارستان را مردود دانست. با اين حال دادگاه تجديد نظر چنين حکم کرد که در وضعيت مورد نظر، عنصر تکليف تأمين شده است و بايد به هيئت منصفه اجازه داد تا تصميم بگيرد آيا پرستار وظيفه خود را در قبال بيمار انجام داده است يا نه.
مثال: خوانده، استاد يک دانشگاه پزشکی بود که ضمن تشکيل جلسات، پيشنهاد کرد که بيمار بايد مورد جراحی قرار گيرد. هنگامی که عمل نتيجه سوء به بار آورد استاد مزبور با بيان اين مطلب از خود دفاع کرد که وظيفه وی در قبال بيمار شکل نگرفته است و شخص جراح، خوانده واقعی دعواست. دادگاه چنين حکم کرد که استاد پزشکی که بيمار را نديده و معاينه نکرده بود و فقط به عنوان بخشی از درس خود در مورد وی توضيح داده بود، هيچگونه وظيفه مراقبتی در قبال خواهان بر عهده نداشته است. دادگاه دعوی عليه استاد را رد کرد.
منبع: پایگاه پرستاران دانشگاه بقیه الله
........::: مدیریت وبلاگ :::........